مطالب ذیل گفتمانی است که میان من و نویسنده نامه مندرج در پست قبل صورت گرفته است. * سلام. طاعات قبول ** سلام. ممنونم. استاد برای ما دعا می فرمایید؟ * اگر دعای ما ارزش داشته باشه. من خیلی خوشحالم که اهل حال من را نیز بهره می رسانند. ** این نظر لطف شماست. * از راهنمایی اتان استفاده می کنم. من به هر حال به راهنمایی نیاز دارم. شما می توانید چشم بیرون باشید. احب اخوانی من اهدی الی عیوبی؛ بهترین برادرانم کسانی اند که عیوبم را به من هدیه کنند. ** خواهش می کنم استاد نفرمایید ما کوچکتر از آنیم که شما می فرمایید. * بزرگ آن است که نزد خدا بزرگ باشد. ان اکرمکم عند الله اتقاکم؛ گرامی ترین شما از خداترس ترین شماست. ** من خود انبوهی از عیوبم مرا چه... * آدم بی عیب توی دنیا پیدا نمی شه. هر کسی حسب شأنش عیوبی دارد. ** اما مرا دردها بسیار است. عمریست در چه حد بندگی کرده ام نمی دانم. * درد داشتن بهترین فرصت تقرب است.احساس گناه موهبتی است که اهل دل می توانند آن را پله کمال خود قرار دهند. آدمی اگر گناه نمی کرد، مزه تقرب را نمی یافت. بسان ماهی که تا بیرون نیفته، قدر آب را نمی شناسه. کار خدا بی حکمت نیست که شیطان و درخت ممنوعه را آفرید. احساس گناه یعنی خودشکنی. تا ما خودمان را نشکنیم، به خدا نمی رسیم. فرق شیطان و آدم این بود که آدم از گناهش پله ای برای تکاملش ساخت؛ اما شیطان نساخت. آنچه پله تکامل آدم شد، خود شکنی و توبه و استغفار بود و آنچه مایه سقوط شیطان شد، غرور و تکبر بود. خداوند به موسی فرمود: ضع نفسک و تعال: خودت را فرو گذار و بالا بیا. به پیامبر اسلام هم فرمود: و اسجد و اقترب: سر به خاک بسا و به من نزدیک شو. به هر حال، حال شما بهترین حال است. خدا بر توفیقاتتان بیافزاید. ** گاهی احساس می کنم که در کنار این که پرم از سئوال هایی که همه آن برمی گردد؛ به آن یگانه محبوب بی همتا، پرم از نقص هایی که مرا در کل می برد، زیر سئوال و اینجاست که احساس دردمندی و درماندگی می کنم. * باید این احساس را تقویت کرد. باید به خودمان بباورانیم که هیچ هستیم. پر از نقص و گناهیم. هر چه کمال و پاکی است، از آن خداست. این تنها راز و رمز کمال آدمی است. وضع ما چنان است که با یک لحظه غفلت سقوط می کنیم. ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی؛ دل به گناه امر می کند، مگر که خدا رحم کند. خدا بسان کسی است که در آسمان است و یاد خدا ریسمانی است، به دست او که در میان آسمان، ما به آن چنگ زده ایم. یک لحظه رها کردن آن، سقوط و نابودی ما را به همراه دارد. تلقی من این است که باید دائم الذکر باشیم. در شبانه روز هم قدری گریه کنیم. خدا در دل گریان است. گریه دل را خالص می کند. من اخلص لله اربعین صباحا یری الحکمة من قلبه الی لسانه؛ هر که چهل روز دلش را خالص کند، حکمت از دلش به زبانش جاری می شود. بی جهت نیست که آن سخنان حکیمانه از قلم شما ترواش کرده است. این همه از لطف خدا به شماست. قرار و آرام واقعی سر بر دامان خدا نهادن است. هم در این دنیا: الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ هان که با یاد خدا دل ها آرامش می یابد. هم در دنیای دیگر: یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه؛ ما همواره در رنجیم تا به ملاقات خدا نایل شویم. گفتنی است که مراد از ملاقات رب، مردن و به جهان دیگر رفتن است. منتها جهان دیگر جهان بی رنجی و آرامش است. البته آرامش در این جهان هم با یاد خدا فراهم می شود. جهان دیگر هم شاید یکی از جهات آرامشش توجه بندگان به خداست؛ چنان که آمده است: وجوه یومئذ ناضرة الی ربّها ناظرة؛ در آن روز چهره هایی درخشان اند و به سوی پروردگارشان توجه دارند. |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(چهارشنبه 89 آذر 24 ساعت 8:8 عصر) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
97 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |